کد مطلب:314694 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:202

نهر، دجله و بلخ
دجله به طول (1900 كیلومتر) و وسعت حوزه آن (375000 كیلو 2): بسی كمتر از فرات است. این رود از دامنه های توروس شرقی در تركیه سرچشمه می گیرد و پس از دریافت شاخه های چندی در شمال موصل وارد خاك عراق می شود.

طول این كشور را در مسیری تقریبا به موازات فرات تا برخورد 2 رود، طی می كند. برخلاف فرات كه در عراق شاخه قابل ذكری به آن نمی پیوندد، رود دجله چندین شاخه از زاب صغیر، زاب كبیر، دیاله و كرخه، كه همه آنها از دامنه



[ صفحه 164]



های غربی زاگرس بر می خیزد و بخش مهمی از آب حوضه های غرب ایران را به عراق صادر می كند.

زندگی و اعتبار كنونی عراق همانند سودان و مصر كه به نیل وابسته است، به رودهای فرات و دجله بستگی دارد و در نتیجه وجود همین رودها بوده است كه نه تنها تمدنهای بابل و كلده در زمانهای گذشته، بلكه مراكز بزرگ و تمدن و فرهنگ اسلامی در دوران مختلف در این سرزمین پدید آمده است. [1] .

نهر بلخ اگر همان نهر جیحون باشد در روایت 11 و 15 و 16 و فصل 2 فرات از او به خوبی نام برده شده است؛ وهمچنین نهر دجله كه باز در همان روایت مجمع البیان از ابن عباس از جمله نهرهای بهشتی محسوب شده، از آبهای محمود و ممدوح به حساب آمده، در ردیف آب فرات ذكر گردیده است؛ و نیز مورد احترام می باشد.

و اما حدیث دیگر

عن أبی بصیر عن أبی عبدالله (علیه السلام) قال: «نهران مؤمنان و نهران كافران، نهر بلخ و دجله و المؤمنان نیل مصر و الفرات فحنكوا أولادكم بماء الفرات» [2] .

ابی بصیر از امام صادق (علیه السلام) روایت كرده است كه آن حضرت فرمود: دو نهر مؤمن و دو نهر كافر است. كافرها دجله و نهر بلخ و مؤمن ها رود نیل مصر و فرات است، پس اولادتان را با آب فرات كام بردارید.

این حدیث به ظاهر دجله و نهر بلخ را مذمت نموده است؛ اما توضیحی در (النهایة) ابن اثیر جزری هست، تقریبا مشكل را حل می كند. او می گوید: این



[ صفحه 165]



نهرها را به عنوان مؤمنان و كافران ذكر كرده است، شاید بدین جهت باشد كه آب نیل و فرات بدون زحمت و بی خرج به دست مردم می رسد و در سطح زمین جاری شده و سیراب می كند، مانند مؤمنین كه نفعشان بی زحمت به همه می رسد، برخلاف آن دوتای دیگر كه با مخارج زیاد در دسترس مردم قرار می گیرد.


[1] دايرة المعارف بزرگ اسلامي ج 1 ص 6 / 25 به نقل از منابع گوناگون.

[2] كامل الزيارات ص 49؛ بحارالانوار: ج 60، 42 / 2.